پسر زمستان

۱ مطلب با موضوع «چالش» ثبت شده است

اول از همه، هرکی این پست رو می‌خونه، رسماً به این چالش دعوت شده! اگه دلت می‌خواد آخرین پستای بقیه رو هم ببینی، به جمع وبلاگنویسا توی گروه تلگرامیمون (Weblognevisha) بیا و وبلاگت رو تو ربات ثبت کن. متن پیام ها رو هم می‌تونی هرجور دلت خواست شخصی‌سازی کنی، چون اینجا قراره خودمون باشیم!

 

بریم سراغ اصل ماجرا... اگه قرار بود من، همین آدمی که داره این خط‌ها رو می‌نویسه، یه اپلیکیشن باشم، قطعاً یه اپلیکیشن بی‌سر و صدا ولی همیشه در صحنه بودم.

نه از اون اپایی که با نوتیف و ویبره، مغزتو می‌خورن،

از اونایی که وقتی حال دلت ابریه، یهو بی‌هوا یه پیام می‌فرستن:

"برو یه لیوان چای بریز، بعد بیا حرف بزنیم."

ظاهر ساده، فونت راحت، رنگای خنثی. ولی هر گوشه‌ش پر از جادو.

تو تنظیماتم یه گزینه داشتم به اسم "حالت خلوت"، وقتی فعالش می‌کردی، همه چی ساکت می‌شد. هیچ صدایی نمی‌اومد جز فکرای خودت.

یه بخش داشتم به اسم "نوشته‌های نیمه‌کاره"، که متنایی که شروع کردی و نزدی تمومشون، اونجا آروم می‌موندن، تا یه روزی دوباره برگردی پیششون.

و یه بخش عجیب‌تر... به اسم "اگه جای تو بودم"، که توش نظر نمی‌دادم، فقط چندتا سؤال می‌پرسیدم که جوابش، دقیقاً چیزی بود که خودت از خودت مخفی کرده بودی.

نهایتاً، من یه اپی می‌بودم که شاید توی پلی‌استور ستاره‌بارون نشه، ولی برای اونایی که پیدام می‌کردن، یه گوشه‌ امن از دنیا می‌شدم.

چون من ساخته شده بودم برای گوش دادن، نه فقط اجرا کردن.

و تهش...

نصبم آسون بود، اما پاکم؟ نه به این راحتی.

 

 

پسر زمستان

به قول صائب تبریزی:
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند ...

Friends
Amirhossein

به قول صائب تبریزی:
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند ...