این فقط یه جمله نیست، یه آرزوی جمعیه. یه زمزمهی همگانیه برای ساختن دوباره. برای کشوری که لیاقتش خیلی بیشتر از این روزهاست.
من به این فکر میکنم که شاید اینبار، بشه با یه اتحاد قشنگتر، واقعیتر، و آگاهانهتر کشورمون رو دوباره ساخت. یه ساختن از جنس فهم، از جنس کار گروهی، از جنس انسانیت.
نسل من مدتهاست تصمیمشو گرفته. ما یاد گرفتیم که اگر قرار باشه چیزی تغییر کنه، باید از خودمون شروع بشه. از باور به خودمون، از رها نشدن، از همدل بودن.
فقط یه چیز کم داریم: همراهی.
همراهی مردم، فارغ از اختلاف سلیقهها، پرهیز از برچسب زدن، پرهیز از نفرت و دو قطبی شدن.
من نه دنبال برگشت به گذشتهام، نه شعارِ توخالی. نه دنبال تکرار اشتباهات قبلیم، نه توهم نجات از بیرون. فقط یه چیز میخوام:
یه آینده که توش ما، با هم، بسازیم.
و این ساختن، اگر قراره "عالی" باشه، باید در سایهی یک قانون اساسی فراگیر، عادلانه و پاسخگو شکل بگیره — نه در سایهی یک شخص.
هیچ فردی قرار نیست ناجی ما باشه؛ این مردمان که ناجی همدیگهان.
چی شد به *** ***** متوسل شدی؟
نه در واقع ازش اطاعت امر کردی.