پسر زمستان

به وقت روز های پایانی سال

وقتش بود به وبلاگ بیام و کمی از اسفند بنویسم. 

با وجود همه سختیا

داشتن تو کنارم، برد تیمم، همه سختی های این روزا رو 

شروع زودتر از موعد

با اینکه هنوز وارد اسفند نشدیم،‌ اما برای من زودتر از  

کتابی که انگار برای من نوشته شده بود

هدیه‌ی روز تولدم، یکی از

میخوام زندگی کنم

من از این شهر خستم، از این محیط امنی که ساختم بیزارم. دلم یه

یکی بهشون بگه که

بهشون بگید این پیراهن تن امثال ناصرخان حجازی و منصور پورحیدری

داشتنت

هرچقدر سخت بگذره اما انگیزه رسیدن به رویای مشترک

بازگشت مجدد با وبلاگ جدید

وبلاگ سابق به بخش کدها برای رزومه تبدیل شد. 

پسر زمستان

به قول صائب تبریزی:
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند ...

Friends
Amirhossein

به قول صائب تبریزی:
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند ...