پسر زمستان

با توجه به پست قبل با عنوان حل مشکل فعلی پنل بیان اینجا دیگه فعالیتی ندارم و فعلا بطور موقت وبلاگ جدیدم رو توی رزبلاگ میتونید دنبال کنید Iamcoder.rzb.ir

امیدوارم اتفاقی برای بیان نیوفته اما اگه ۱ درصد چیزی شد گروه وبلاگنویسای تلگرام رو هم جوین بشید تا همدیگه رو گم نکنیم [Link]

از اونجایی که ساب دامین cdn به مشکل برخورده و جی کوئری نسخه 1.8.2 بالا نمیاد به طور موقت با افزونه Tampermonkey برای فایرفاکس این مشکل رو با هم حل میکنیم.

افزونه مرورگر فایرفاکس - کروم و مایکروسافت 

قبل از هرکاری بعد از رفع موقت بکاپ رو حتما بگیرید

کد در گیت هاب

ممنون از محمدرضا برای معرفی افزونه

اپدیت: برای موبایل مرورگر EDGE رو نصب کنید از بخش افزونه ها اسم افزونه ای که نوشتم رو میتونید پیدا و نصب کنید

بعدش وارد پنل وبلاگ بشید بخش افزونه ها رو که باز کنید Tampermonkey رو انتخاب کنید و گزینه create a new script رو بزنید

در ادامه هم کدای پیشفرضش رو پاک کنید کدی که توی گیت هاب گذاشتم رو بذارید و از منوی file ذخیره کنید 

حالا اگه صفحه بلاگ رو رفرش کنید میبینید که مشکل حل شده

خنده داره که چند روزه از جنگ گذشته اما هنوز هیچ چیز عادی نشده

البته که قبل از جنگ هم چیزی عادی نبود زندگی سخت بود والان سخت تر شده

قبل از جنگ ما تو کارنامه افتخاراتمون این بود نسل جنگ زده نیستیم که تیک اونم خورد

نمیدونم مردم ما خودشون دوست دارن تو این بدبختی زندگی کنن یا چی

نمیدونم چون همه یه جورایی دارن نون دلالی میخورن و از هم کلاهبرداری میکنن راضین یا چی

دلم تنگ شده برای اتحاد 401 دلم تنگ شده برای اتحاد مردمی که دیدن هموطناشون به خون نیاز دارن همه با هم رفتند و خونشون رو اهدا کردن

کاش این مردم درک کنند کشورشون هم به این اتحاد نیاز داره

به اتحادی که با همه دنیا صلح برقرار بشه

به اتحادی که قانون اساسی جای شخص اون بالا قرار بگیره

به اتحادی که همه مردم کنار هم با هر عقیده ای زندگی کنن

به اتحادی که هیچ تعصبی مانع جنگ و دعوا بین هموطنامون نشه

بازم اونی که برچسب وطن فروشی میخوره منم :)

همین که آتش این جنگ، از سر مردم دو سرزمین دور شد، باید شکر گفت.
اما خواهش می‌کنم افتخار نکنید...
در هیچ جنگی، پیروزی وجود ندارد.
تنها بازندگان واقعی، مردمانی هستند که با رؤیاهایی نیمه‌کاره، به کام مرگ کشیده می‌شوند.

برای مردم، برای کودکان، برای مادرانِ چشم‌به‌راه… صلح کنید.

ما حق داریم با جهان در ارتباط باشیم؛ نه در حصار تحریم.
ما جوانی‌مان را در دود و خاموشی سوزاندیم...
لطفاً نگذارید از اینجا به بعد هم، آینده‌مان خاکستر شود.

🇮🇷🤝🇮🇱🤝🇺🇸

با اینکه قصد ما مهاجرت از سرزمین مادریه، اما مگه میشه دلمون براش نلرزه ؟ اگه میخوایم مهاجرت کنیم، برای پیشرفت فرزندته ایران جانم. برای اینکه وقتی به قله رسیدیم و اسممون رو اعلام کردن با افتخار بگیم من "ایرانیم"

این خاک مادری حقش این نبود سال ها تو بحران باشه، این خاک، این مردم خوب حقشون این نبود یه روزی جنگنده بالای سرشون رژه بره.

این مردم کمترین حقشون از این دنیا این بود که امنیت داشته‌ باشن، رفاه اجتماعی داشته باشن، بتونن با همه ی دنیا در صلح زندگی کنن، ارتباط داشته باشند.

حق من، حق تو، حق جوونای این کشور حسرت نبود، حق ما بمب و موشک نبود، خیلی حرف دارم اما الان نمیشه و نمیتونم بنویسم.

حال ایرانم خوب نبوده و خوب نیست.

کاش روزای خوبش همین نزدیکیا باشه (...)

غمِ تو، غمِ منم هست، غمِ ایرانمون، توی دلِ منم جا داره. قربون اون دلت که هنوز دردِ مردمشو حس می‌کنه عزیزدلم ❤️

گاهی وقتا لازم نیست گذشته رو حل کنیم، فقط باید بپذیریمش، بشناسیمش و بذاریم کناری بمونه ...

از اینکه از ساده‌ترین چیزها محروم شدیم، از اینکه حتی یک حساب پی‌پال نداریم، از اینکه برای خرید چیزی که حق مسلم ماست باید حسرت بخوریم، دلمون می‌سوزه. اینا فقط چیزهای کوچیک نیستن. این‌ها نشان از یه دنیا هستن که به ما پشت کرده، از ما گرفته، و هیچ‌وقت نخواست که به ما چیزی بده.

همیشه از زمانی که با اینترنت آشنا شدم تا همین الان، می‌خواستم مثل همه‌ی دنیا از اینترنت خرید کنم، یه کتاب از آمازون سفارش بدم، حتی یه اشتراک ساده برای یه سرویس آنلاین. ولی حالا، این‌ها به یک رویا تبدیل شدن. رویاهایی که هر روز می‌میرن. هر روز که می‌گذره، حس می‌کنم یه تکه از خودم کم می‌شه. هر روز که نمی‌تونم به دنیای بیرون دسترسی داشته باشم، انگار یه گوشه از قلبم ترک می‌خوره. دلم برای اون لحظه‌ها که می‌تونستیم مثل همه‌ی دنیا زندگی کنیم، تنگ میشه. اما این فقط یه بخش از دنیای سیاهه که داریم توش نفس می‌کشیم.

ما چیزی بیشتر از امکانات مادی از دست دادیم. ما عزت نفس‌مون، امیدمون، حتی رویاهای ساده‌مون رو از دست دادیم. وقتی می‌بینی دنیا داره پیشرفت می‌کنه و تو هر روز بیشتر از اون عقب می‌مونی، قلبت درد می‌گیره. احساس می‌کنی انگار زندگیت یه تله‌ست، یه تله‌ای که هر لحظه درش به دام می‌افتی و هیچ راهی برای فرار نیست.

اما دردناک‌ترین قسمت اینجاست. اینکه به اسم "مقاومت" از ما خواستن که همه‌چیز رو تحمل کنیم. به اسم دفاع از کشور، به اسم حفظ شرف، به اسم ایستادگی... در حالی که خودمون، مردم خودمون، داریم نابود می‌شیم. ما توی این شرایط گم شدیم. نه دروغ‌ها و وعده‌های بزرگ به کارمون میاد، نه شعارهای پر صدا.

و شاید این بزرگ‌ترین خیانت تاریخ باشه که در دل این همه مبارزه و فداکاری، فراموش کردیم که "مقاومت" برای چیزی نیست که خودتو در اون گم کنی. مقاومت برای کشوری نیست که توش حتی نمیتونی خودتو پیدا کنی. در نهایت، شاید باید از خودمون بپرسیم: در این همه تلاش برای نجات کشور، کی برای نجات ما ایستاد؟

هر روز وقتی نگاه می‌کنم به دنیای بیرون، به افرادی که زندگی‌شون رو می‌کنن، با آرامش و امکانات ساده‌ای که حق هر انسانیه، می‌بینم که چیزی که از دست دادیم، فقط نبود یه حساب پی‌پال نیست. چیزی که از دست دادیم، همون چیزی بود که باعث میشه برای هر نفس، برای هر تصمیم، برای هر لحظه، درد بکشیم.

شاید الان که این رو می‌نویسم، هزاران نفر دیگه مثل من همین حس رو دارن. به اسم "مقاومت" فراموش کردیم که قبل از هر چیزی باید برای خودمون مقاومت کنیم. برای لحظاتی که حق داریم زندگی کنیم، نه فقط برای لحظاتی که داریم زنده می‌مونیم.

پسر زمستان

به قول صائب تبریزی:
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند ...

Friends
Amirhossein

به قول صائب تبریزی:
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند ...