پسر زمستان

از اینکه از ساده‌ترین چیزها محروم شدیم، از اینکه حتی یک حساب پی‌پال نداریم، از اینکه برای خرید چیزی که حق مسلم ماست باید حسرت بخوریم، دلمون می‌سوزه. اینا فقط چیزهای کوچیک نیستن. این‌ها نشان از یه دنیا هستن که به ما پشت کرده، از ما گرفته، و هیچ‌وقت نخواست که به ما چیزی بده.

همیشه از زمانی که با اینترنت آشنا شدم تا همین الان، می‌خواستم مثل همه‌ی دنیا از اینترنت خرید کنم، یه کتاب از آمازون سفارش بدم، حتی یه اشتراک ساده برای یه سرویس آنلاین. ولی حالا، این‌ها به یک رویا تبدیل شدن. رویاهایی که هر روز می‌میرن. هر روز که می‌گذره، حس می‌کنم یه تکه از خودم کم می‌شه. هر روز که نمی‌تونم به دنیای بیرون دسترسی داشته باشم، انگار یه گوشه از قلبم ترک می‌خوره. دلم برای اون لحظه‌ها که می‌تونستیم مثل همه‌ی دنیا زندگی کنیم، تنگ میشه. اما این فقط یه بخش از دنیای سیاهه که داریم توش نفس می‌کشیم.

ما چیزی بیشتر از امکانات مادی از دست دادیم. ما عزت نفس‌مون، امیدمون، حتی رویاهای ساده‌مون رو از دست دادیم. وقتی می‌بینی دنیا داره پیشرفت می‌کنه و تو هر روز بیشتر از اون عقب می‌مونی، قلبت درد می‌گیره. احساس می‌کنی انگار زندگیت یه تله‌ست، یه تله‌ای که هر لحظه درش به دام می‌افتی و هیچ راهی برای فرار نیست.

اما دردناک‌ترین قسمت اینجاست. اینکه به اسم "مقاومت" از ما خواستن که همه‌چیز رو تحمل کنیم. به اسم دفاع از کشور، به اسم حفظ شرف، به اسم ایستادگی... در حالی که خودمون، مردم خودمون، داریم نابود می‌شیم. ما توی این شرایط گم شدیم. نه دروغ‌ها و وعده‌های بزرگ به کارمون میاد، نه شعارهای پر صدا.

و شاید این بزرگ‌ترین خیانت تاریخ باشه که در دل این همه مبارزه و فداکاری، فراموش کردیم که "مقاومت" برای چیزی نیست که خودتو در اون گم کنی. مقاومت برای کشوری نیست که توش حتی نمیتونی خودتو پیدا کنی. در نهایت، شاید باید از خودمون بپرسیم: در این همه تلاش برای نجات کشور، کی برای نجات ما ایستاد؟

هر روز وقتی نگاه می‌کنم به دنیای بیرون، به افرادی که زندگی‌شون رو می‌کنن، با آرامش و امکانات ساده‌ای که حق هر انسانیه، می‌بینم که چیزی که از دست دادیم، فقط نبود یه حساب پی‌پال نیست. چیزی که از دست دادیم، همون چیزی بود که باعث میشه برای هر نفس، برای هر تصمیم، برای هر لحظه، درد بکشیم.

شاید الان که این رو می‌نویسم، هزاران نفر دیگه مثل من همین حس رو دارن. به اسم "مقاومت" فراموش کردیم که قبل از هر چیزی باید برای خودمون مقاومت کنیم. برای لحظاتی که حق داریم زندگی کنیم، نه فقط برای لحظاتی که داریم زنده می‌مونیم.

روزنوشت

  • زهرا :) نوشت:
    گاهی همه وجود آدم گریه میکنه جز چشم هاش
    اونم به خاطر اینکه چشم ها دیگه توان گریه ندارد...:)
    امیرحسین در پاسخ: وقتی اشک تموم میشه درد تو سکوت لونه میکنه 
    بعضی از زخما صدا ندارن ولی عمیق ترین فریاد ها رو میزنن 
    خرداد ماه
  • یاسمن گلی :) نوشت:
    به امید روزهای بهتر 🪽
    امیرحسین در پاسخ: اگه هنوز امیدی هست بخاطر دلایی مثل دل یاسمنه که حتی تو تاریکی روشن میمونن :)
    خرداد ماه
  • ava :) نوشت:
    چقدر درست و زیبا نوشتی :)
    موقع خوندش دلم لرزید و یه اه عمیقم کشیدم...
    امیرحسین در پاسخ: همین که حسش کردی و تنها نیستیم خودش یه دلگرمیه 
    خرداد ماه
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    پسر زمستان

    به قول صائب تبریزی:
    گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند ...

    Friends
    Amirhossein

    به قول صائب تبریزی:
    گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند ...